نوشته شده توسط : Aykan

بي تو شبها همدم من
گوشه دنج اطاقه
لحظه هارو ميشماره
چشم من خيره به طاقه

توکه نيستي توي خونه
انگاري که بي کسم من
اين چه سره نميدونم
که به صبح نمي رسم من

بي تو خسته ام ازاين شب
که مثل يه جغد شومه
اما باتو نميدونم روزچه وقته شب کدومه
اما باتو نميدونم روزچه وقته شب کدومه

گل و گلدون هردو خسته
پنجره چشماشو بسته
رنگ زرد خستگيها
روي پرده ها نشسته

دل آيينه روشن
توي تاريکي اسيره
توکه نيستي توي خونه
پس کي خاکش رو بگيره

بي تو خسته ام ازاين شب
که مثل يه جغد شومه
اما باتو نميدونم روزچه وقته شب کدومه
اما باتو نميدونم روزچه وقته شب کدومه

رنگ قرمز چراغم
ديوارو به خون کشونده
زوزه باد مزاحم
شيشه هامونو شکونده

چشماي مات عروسک
توي طاقچمون بيداره
ساعت کهنه قدي
هي زمونو ميشماره

بي تو خسته ام ازاين شب
که مثل يه جغد شومه
اما باتو نميدونم روزچه وقته شب کدومه
اما باتو نميدونم روزچه وقته شب کدومه
روزچه وقته شب کدومه

 

باران » خسته



:: موضوعات مرتبط: خسته , ,
:: بازدید از این مطلب : 928
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 دی 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد