در تو خلاصه ميشوم ، با تو زلال مي شوم
از پر پيراهن تو ، پر پر و بال مي شوم
در شب يلدايي تو ، صاحب روز مي شوم
صاحب تحويل شب اول سال مي شوم
در قفس ابري شب ، ماه اسير بوده ام
با تو رهاتر از همه ، ماه هلال مي شوم
با تو زلال مي شوم ، پر پر و بال مي شوم
شعر محال مي شوم ، بر اين روال مي شوم
تا ملکوت جذبه ات ، شبانه راه مي روم
چون که نظر کرده ي نور لايزال مي شوم
براي از تو " من " شدن ، مرا مجال بس نبود
پس از تو در هواي تو ، خود مجال مي شوم
خاصيت سروده ها ، تمام خواستن نبود
براي از تو دم زدن ، شعر محال مي شوم
جز غزل شيشه اي ام ، شعر مرا سنگ بدان
چون پس از اين شاعر تو ، بر اين روال مي شوم
:: موضوعات مرتبط:
گوگوش » مانيفست » غزل شيشه اي ,
,
:: بازدید از این مطلب : 596
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20