تو حضور مبهم پنجره ها
روبروم ديواراي آجريه
خورشيد روشن فردا مال تو
سهم من شباي خاكستري
توي اين دلواپسي هاي مدام
جز ترانه هاي زخمي چي دارم
وقتي حتي تو برام غريبه اي
سر رو شونه هاي بارون مي ذارم
اسم تو براي من مقدسه
تا نفس تو سينه پر پر مي زنه
باورم كن كه فقط باور تو
مي تونه قفل قفس رو بشكنه
منم مو يه اسمونه بي دريغ
منم مو يه كوره راه نا گزير
اي ستاره شباي مشرقي
پر پرواز من و ازم نگير
اسم تو براي من مقدس
تا نفس تو سينه پر پر مي زنه
باورم كن كه فقط باور تو
مي تونه قفل قفس رو بشكنه
منم اون يه اسمون بي دريغ
منم اون يه كوره راه نا گريز
اي ستاره شباي مشرقي
پر پرواز من و ازم نگير