به شهر عشق نمي رم بي تو هرگز
نشم عاشق نمي رم بي تو هرگز
غروب بي كسي ها مونسم شد
ببين بي تو چه پيرم ، بي تو هر گز
نياي روزي كه رو لب باشه آهي
نه عشق باشه نه از من يه نگاهي
نياي روزي ببيني از غم تو
نمونده بر سرم موي سياهي ، موي سياهي
ميدونم كه تو عاشق پرستي
به رو من چرا درها رو بستي
نميگيري سراغي از دل من
چرا كوه اميدم رو شكستي
نه يه لبخند ، نه حرفي تازه دارم
تو رفتي ، جز خدا چيزي ندارم
نياد روزي ببينم بي قرارم
به راهي پر ز غم عزم ديارم