قصه دل کندن من
از عبور يه غريبه
سر گذشت روزگار
سوتو کور يه غريبه
قصه بودنو رفتن
تا ابد همسفرم شد
وقتي که ايينه پر شد
از حضور يه غريبه
قصه بودنو رفتن
تا ابد همسفرم شد
وقتي که ايينه پر شد
از حضور يه غريبه
ميگذرم از شبو باور ميکنم
که تموم قصه هام پر از غمه
باز دوباره جاي زخم بي کسي
روي قلبم چشم به راه مرحم
ميگذرم از تو که اون غريبه اي
اون که تنهاييمو زير پا گذاشت
ايينه قديميمو شکستو رفت
تا ابد دل منو تنها گذاشت
ميگذرم از تو که اون غريبه اي
اون که تنهاييمو زير پا گذاشت
ايينه قديميمو شکستو رفت
تا ابد دل منو تنها گذاشت